با زبونش سرمو شیره مالید بیارمش بالا، عکسای تو لپتاپمو نگاه میکرد و با انگشتای کوچولوش فلش عقب و جلو رو میزد ،لپ تاپم آلارم داد که دیگه چیزی به خاموش شدنش نمونده، میگم ببین امیر رضا باطریش تموم شد الان خاموش میشه، میگهبنزینداریم؟ دو بار تکرار میکنه و جواب نمیدم ، فکر کردم چه ربطی داره؟! باز میپرسه بنزین داری؟ میگم برای چی؟ علامت باطری لپ تاپو نشون میده و میگه برای کامیورت(کامپیوترت) دیگه! که خاموش نشه!
گوشیمو دادم بهش بازی کنه باهاش، دیدم تو بازی پَرِشوت بعضی چتر باز ها رو نجات نمیده، یه چیزی هم هی زمزمه میکنه با خودش، میگم چرا نجاتشون نمیدی؟ کشتی رفت و اینا که چترشونو باز نکردی افتادن تو دریا مردن که! میگه اینا دزدن! و بعدی رو هم میذاره تو اب غرق شه، میگه اینم دزده! و انتخاب میکنه کیو نجات بده و کیو نه!
+ کار مملکتو اگه به امیر رضای 5 ساله ی ما بسپارن اوضاع گل و بلبل میشه، آخه سیاستش اینه کهدزد هارو غرق میکنه!
- ۰ نظر
- ۱۷ آذر ۹۳ ، ۰۶:۱۷